6)نظریه حساب ماندهها و روش حل ماندهها
در اینآموزش کپسولی لینوم به یکی از مهمترینروش های انتگرالگیری در توابع مختلط، یعنی انتگرال گیری با استفاده از بسطهای لوران توابع و قضیه حساب ماندهها خواهیم پرداخت. سپس کاربرد این نظریه را در حل پارهای از انتگرالهای حقیقی بررسی میکنیم.
ابتدا مفاهیم صفر تابع و نقاط تکین یک تابع را مرور و گسترش میدهیم.
1-6 صفرهای توابع و مرتبه آنها
نقطه را که در آن ، یکصفرتابع میخوانیم. صفر یک تابع تحلیلی را ازمرتبه نامیم اگر، ولی مشتق اُم آن باشد.
مثال 1)صفرهای تابع را تعیین کرده و مرتبه آنها را بیابید.
حل: وقتی یک عدد صحیح باشد، است. درداریم:
پس یک صفر مرتبه سوم تابع است.
این نتیجه را همچنین میتوانستیم از بسط مک-لورن نیز به دستآوریم.
درسایر صفرهای برایصحیح غیرصفر، داریم ولی ، پس سایر صفرهای تابع از مرتبه یک هستند.
میتوان نشانداد که اگر، صفر یک تابع تحلیلی باشد، آنگاه همسایگی از موجوداست که در آن همسایگی تابع دارای صفر دیگری نیست. به عبارت دیگر:
صفرهای یک تابع تحلیلی، تکین هستند.
به سادگی میتوان بررسی کرد که کلیه صفرهای توابع ، ،، و از مرتبه یک هستند. همچنینبرایطبیعی، دارای صفری در نقطه از مرتبه است. اگر صفر مشترک توابع و به ترتیب از مرتبههای و برای باشد، آنگاه صفر تابع:
1- از مرتبه است. ( و مخالف صفر)
2- از مرتبه است.
با استفاده از این خواص می توان با روش سریعتری مرتبه صفرهای توابع را تعیین کرد.
2-6 نقاط تکین توابع و انواع آنها
نقطه را یک نقطه تکین تابع نامیم اگر در تحلیلی نبوده ولی هر همسایگی از آن شامل نقطهای باشد که تابع در آن نقطه تحلیلی است. نقطه تکین راتنهانامیم اگر همسایگی از موجود باشد که در آن همسایگی شامل نقطه تکین دیگری نگردد. میدانیم که اگر یک نقطه تکین تنهای تابع باشد، آنگاه دارای بسط لوران حول بوده و این بسط جانشین در ناحیه بین دو دایره است که شعاع خارجی آن برابر فاصله از نزدیکترین نقطه تکین و شعاع داخلی آن به اندازه دلخواه کوچک است.
اگر بسط لوران در همسایگی از نقطه تکین تنهای فقط شامل تعدادی متناهی توانهای منفی از باشد، آنگاه نقطه را یکقطب مینامیم. اگر بزرگترین جمله شامل توان منفی موجود در بسط باشد، قطب را ازمرتبهخوانده و حاصل جمع تمام جملات شامل توانهای منفی یعنی رابخش اصلی در مینامیم.
اگر بسط لوران در هر همسایگی از نقطه تکین تنهای شامل تعداد بی شماری جمله از توانهای منفی باشد، آنگاه را یکنقطه تکین اساسی یا قطب از مرتبه بینهایت مینامیم. همچنین اگر بسط لوران در نقطه تکین تنهای فاقد جملهای با توان منفی از باشد، آنگاه را یکنقطه تکین برطرفشدنی یا قطب از مرتبه صفرتابع میخوانیم.
دو روش دیگر تعیین نوع نقطه تکین و مرتبه قطب در نقطه تکین تنهای برای تابع به جز استفاده از بسط لوران تابع در نقطه ، به قرار زیر است:
روش اول: را برای به ترتیب محاسبه میکنیم تا زمانی که برای اولین بار مقداری متناهی برای حد نتیجه شود. اولین مقداری از که به ازای آن حد فوق متناهی میشود، مرتبه قطب است. اگر یک نقطه تکین اساسی باشد، در این صورت حد برای هیچ مقدارمتناهی نمیگردد.
روش دوم: مراجعه به مرتبه صفر صورت و مخرج در. مرتبه قطب برابر تفاضل مرتبه صفر صورت از مرتبه صفر مخرج است. قطب مرتبه اول راقطب ساده نیز مینامند. نقاط تکین برطرف شدنی یا اساسی را به ترتیب قطبهای تابع از مرتبههای صفر و بینهایت نیز میخوانند.
توجه کنید که چون صفرهای توابع تحلیلی تنها هستند لذا وقتی این صفرها در مخرج کسرها واقع شوند، نقاط تکین تنها را نتیجه میدهند. به عنوان مثال تابع دارای بینهایت نقطه تکین تنها در برای است که چون صفرهای مرتبه اول تابع می باشند، پس قطبهای مرتبه اولهستند.
مثال2 )نقاط تکین توابع زیر را تعیین کنید.
الف-
حل:تابع دارای نقاط تکین در و است. صفر مخرج از مرتبه دو و صفر صورت از مرتبه یک است، پس یک قطب ساده است. همچنین نیز قطبهای ساده میباشند.
ب-
حل:نقاط تکین ، و برای کلیه ها صحیح است. صفرهای مخرج از مرتبه یک و همچنین صفرهایاز مرتبه یک هستند، پس هردو نقاط قطب های برطرفشدنی اند. نیز صفر مشترک و است. پس این نقطه نیز قطب برطرفشدنی است. صفر مشترک صورت و مخرج بوده و یک قطب برطرفشدنی است. سایر نقاط تکین تابع یعنی برای های صحیح غیرصفر و یک، قطبهای ساده این تابع میباشند.
3-6 قضیه حساب ماندهها
در فصل قبل دیدیم که ضریب ، یعنی ، در بسط لوران تابع در همسایگی از نقطه تکین تنهای دارای اهمیت شایانی است، زیر که مقدار انتگرال به آن بستگی دارد؛ یعنی برای هر خم ساده بستهدر ناحیه همگرایی بسط داریم:
، ضریب جمله رامانده در نقطه نامیده و آن را با ، و یا نمایشمیدهند. مفهوم فوق را میتوان به سادگی برای انتگرالگیری حول خمهایی که شامل چند نقطه تکین تنها هستند، گسترش داد.
قضیه حساب ماندهها-اگر یک خم ساده بسته بوده و روی و داخل به جز تعداد متناهی نقاط تکین ، ، ... ، در داخل تحلیلی باشد، آنگاه:
مثال 3)مقدار مانده تابع زیر را حول نقطه مشخص کنید.
حل:
مقدار مانده برابر ضریب جمله است، با جمع آوری این جملات داریم:
روش محاسبه ماندهها با استفاده از بسطهای لوران خستهکننده و طولانی است. روش سادهتر تعیین مانده در قطبهای متناهی با توجه به ملاحظات زیر نتیجه میشود:
فرض کنید یک قطب مرتبه اول تابع باشد، یعنی:
با ضرب طرفین در و سپس میل دادن نتیجه میگیریم:
استفاده از فرمول فوق در تعیین مقدار مانده تابع در قطب ساده ، با فرض، نتیجه ساده زیر را به دست میدهد.
در محاسبه حد اول از قاعده هوپیتال استفاده شدهاست، پس داریم:
اگر دارای قطب مرتبه دوم باشد، آنگاه :
با ضرب طرفین در ومشتقگیری نسبت به و سپس میلدادن این بار داریم:
با استفاده از روشی مشابه، نتیجه میگیریم که اگر دارای قطب مرتبه در نقطه باشد، آنگاه مانده در برابر است با:
به دلیل طولانی بودن محاسبات، فرمول فوق برای تعیین مانده در قطبهای مرتبه دوم به بالا توصیهنمیشود مگر آنکه قطبها صفرهای یک چندجملهای در مخرج باشند. به هرحال به فرض استفاده از فرمول فوق بهتر است که مانند مثال زیر (قسمت الف) از بسطهای توابع استفادهگردد. در هر صورت برای تعیین مانده در قطبهای اساسی تنها روش، استفاده از بسط لوران توابع است. همچنین توجه کنید که مقدار مانده در قطبهای برطرفشدنی برابر صفر است.
مثال4 )مانده توابع زیر را در نقاط مشخصشده تعیین کنید.
الف-
حل-چون ، پس صفر مرتبه دوم تابع بوده و بنابراین قطب مرتبه دوم است و داریم:
ب-
حل-چون ، پس صفر مرتبه اول مخرج یا قطب ساده است و با استفاده از فرمول(1) داریم:
اگر در عوض از فرمول (2) استفاده میکردیم، آنگاه نتیجه سریعتر بهدستمیآمد:
مثال5 )انتگرال را حول مسیر مشخص شده مناسب محاسبه کنید.
حل-تابع دارای دو نقطه تکین و در داخل ناحیه است.
قطب اساسی و قطب ساده میباشند، پس چون بسط لوران تابع در برابر است با:
پس مقدار مانده در این نقطه برابر است.
در قطب ساده داریم:
بنابراین مقدار انتگرال برابر است با:
4-6 کاربرد انتگرالهای مختلط در محاسبه انتگرالهای حقیقی
در این بخش از آموزش ریاضی مهندسیلینوم، به کاربردهای انتگرال میپردازیم. برخی از انتگرالهای حقیقی را میتوان با انتخاب تابع مناسب روی مسیر مناسب محاسبه نمود. در این بخش میخواهیم به بیان چند روش مفید برای محاسبه پارهای انتگرالهای معین حقیقی با استفاده از حساب ماندهها بپردازیم.
1)
تابعی گویا از و است که برای کلیه مقادیر تعریف شدهاست. برای حل اینگونه انتگرالها در نظرمیگیریم. و ، همچنین چون ، پس dθ=dziz، چون با تغییر ، دایره واحد را میپیماید، پس داریم:
مثال6 ) را محاسبه کنید.
حل-چون در فواصل و دارای مقادیر یکسانی است، پس با استفاده از تغییر متغییر داریم:
نقاط تکین تابع برابر است و قطب ساده در داخل دایره قراردارد، پس:
روش دیگر-اگر نقاط تکین تابع را و در نظربگیریم، آنگاه و . فرض کنید نقطه تکین داخل دایره واحد باشد، در اینصورت:
اما ، پس دوباره .
در سایر انتگرالهای این بخش باید تابع و مسیر به طریقی مناسب چنان انتخاب گردند که پس از محاسبه، انتگرال موردنظر پدید آید.
2)
کسری گویاست که برای کلیه مقادیر حقیقی تعریف شدهاست و درجه چند جملهای مخرج آن حداقل دو واحد از درجه چندجملهای صورت بیشتر است ( این شرط برای همگرایی انتگرالها کافی است).در این صورت داریم:
مثال7)مقدار را حساب کنید.
حل-ماندههای واقع در بالای محور حقیقی تابع ، برابر و است که هر دو قطبهای ساده اند. چون:
بنابراین مقدار انتگرال برابر است:
اگرانتگرالگیری را فراموش کردهبودید، میتوانیدکپسول آموزش انتگرالگیری را ببینید.