بهروزترین و بهترین روشهای یادگیری کدامند؟
یادگیری و یافتن موثرترین روشهای آن همواره دغدغه انسان معاصر بوده است. جدا از این که هر فردی بر حسب تواناییهای خود ممکن است به شیوهای متفاوت مفاهیم را درک کند، شیوههای موثری وجود دارد که امکانیادگیری هر رشتهای را بالا ببرد. این شیوهها نیز مانند هر چیز دیگری در طی زمان بهروز میشوند و راههای موثرتری پیش روی افراد میگذارند تا اشخاص با ضریب هوشی متفاوت، بتوانند بهترین بهره را از مطالب دریافت کنند. در اینمقاله با چند استراتژی یادگیری ابتکاری در آموزش مدرن آشنا خواهید شد. این روشهای یادگیری بر اساس تحقیقات دانشگاهی بهدست آمده و ارائه شدهاند.
یادگیری به روشCrossover
یادگیری در محیطهای غیر رسمی مثلآموزشهای بعد از مدرسه در موزهها و اماکن مشابه آن از آن جهت دارای اهمیت است که آموزش را با موضوعاتی که در زندگی برای افراد تحت آموزش مهم است، پیوند میدهد. این روشهای یادگیری از دو جهت کاربردی هستند زیرا با کمک آمیختن یادگیری در مدارس و موسسات آموزشی با تجربیات زندگی روزمره، باعث غنیتر شدن محتوای آموزشی میشوند. این تجارب میتواند باعث ایجاد علاقه و انگیزه برای یادگیری بیشتر شود.
یکی از تکنیکهای یادگیری این است که معلم در کلاس یک سوال را مطرح کرده و درباره آن بحث کند، سپس برای کشف پاسخ آن سوال، دانشآموزان را به موزه یا سفر علمی مربوط به موضوع ببرد تا در آنجا بتوانند شواهد را جمعآوری کرده و در نهایت یافتههای خود را در کلاس به اشتراک بگذارند. این کار منجر به کشف پاسخ بهصورت گروهی میشود.
این روش یادگیری، از نقاط قوت هر دو محیط بهره میبرد و فرصتهای جذابی در اختیار فراگیرندگان دانش قرار میدهد. از آنجا که «یادگیری» بهطور مداوم در طول زندگی اتفاق میافتد، استفاده از تجارب درزمینههای محتلف، فرصت بزرگی پیش روی افراد قرار میدهد و خوب است که با پیوند دادن و به اشتراکگذاری رویدادهای متنوع از آموزندگان پشتیبانی شود.
یادگیری از طریق استدلال (Argumentation)
دانشآموزان میتوانند به روشاستدلال، مشابه دانشمندان و ریاضیدانان حرفهای، درک خود را از علم بالا ببرند. استدلال به آنها کمک میکند تا با کمک ایدههای متضاد، به یادگیری خود عمق ببخشند. این کار، دانش فنی را به شکلی عمومیتر و قابلفهمتر درمیآورد و به دانشآموزان امکان اصلاح ایدههای خود را میدهد. آنها در این شیوه میآموزند که دانشمندان در راه اثبات یا رد ادعاهای خود چه میکنند.
معلمها با تشویق دانشآموزان به طرح سوالات مختلف، بحثهای معناداری در کلاس ایجاد کنند. خاصیت دیگر این بحثها، یادگیری نحوه انجام آن است.دانشآموزان به نوبت در بحث شرکت میکنند و فعالانه گوش میدهند تا به یکدیگر پاسخ سازنده بدهند و به این روش، مهارتهای فکری خود را تقویت کنند.
یادگیری اتفاقی (Incidental)
یادگیری اتفاقی یا تصادفی نوعی یادگیری برنامهریزی نشده است. این اتفاق ممکن است هنگام انجام فعالیتی نامرتبط با آنچه آموخته میشود رخ دهد؛ مانند یادگیری فعالیتهای روزمره حین انجام کار در محیط کاری.
دستگاههای تلفن همراه در زندگی روزمره بسیاری از افراد ادغام شده است و بهصورت اتفاقی فرصتهای زیادی برای یادگیری فناوری ایجاید کرده است. برخلاف آموزشهای رسمی، یادگیری اتفاقی بهوسیله آموزگار انجام نمیشود و همچنین از یکبرنامه درسی ساختاریافته پیروی نمیکند و به دریافت گواهینامه رسمی نمیانجامد. اما مانند تجربه به تدریج آموخته میشود.
یادگیری مبتنی بر زمینه (Context-Based)
وقتی اتفاقات را در بستر زمانی و مکانی خودشان تحلیل کنید و ارتباط معنایی آن با آنچه پیش از این درباره آن موضوع میدانستید را بیابید، احتمالا به درک کاملتری منجر میشود. در یک کلاس درس یا یک سخنرانی، متن آموزشی معمولا به یک مکان و زمان محدود میشود. اما این روش یادگیری میتواند فراتر رفته و به عنوان مثال در بازدید از یک مکان تاریخی و یا هنگام خواندن یک کتاب خوب اتفاق بیفتد.
در تعامل با محیط اطراف، فرصتهای زیادی برای ایجاد زمینه آموزش برای شما فراهم است. برقراری مکالمه، یادداشتبرداری، کاوش در اشیا یا جهان پیرامون میتواند راهنما و ابزار اندازهگیری برای درک و یادگیری بسیاری از موضوعات باشد. از این رو میتوان گفت که ایجاد سایتهای موثر یادگیری نیاز به درک عمیقی از چگونگی شکلگیری بستر و زمینهسازی در فرآیند یادگیری دارد.
یادگیری با تفکر محاسباتی (Computational Thinking)
یادگیری با تفکر محاسباتی روش قدرتمندی برای حل مسئله است. در این روش، یک مشکل بزرگ را به بخشهای کوچکتر تقسیم میکنید (تجزیه)، سپس ارتباط آنها با مشکلات مشابه که در گذشته حل شدهاند را پیدا میکنید (تشخیص الگو)، جزئیات بیاهمیت را کنار میگذارید (انتزاع)، مراحل لازم برای دستیابی به راه حل را شناسایی میکنید (الگوریتم) و در نهایت مراحل پیدا شده را اصلاح میکنید (اشکالزدایی).
داشتن تفکرمحاسباتی در بسیاری از جنبههای زندگی میتواند به شما کمک کند؛ از جمله نوشتن دستورالعمل یک غذای مورد علاقه و به اشتراک گذاشتن آن با دوستان، برنامهریزی برای تعطیلات و یا حتی جمعآوری یک گروه علمی برای مقابله با یک چالش دشوار مثل شیوع یک بیماری.
هدف از این روش این است که دانشآموزان یاد بگیرند مشکلات را ساختاربندی کنند. تفکر محاسباتی را میتوان به عنوان بخشی از علوم، به آنهاآموزش داد. این روش را میتوان یک هنر در تفکر نامید زیرا به افراد این امکان را میدهد تا با چالشهای پیچیده در همه ابعاد زندگی خود کنار بیایند.
یادگیری با انجام آزمایش (بهصورت ریموت)
یکی از روشهای یادگیری، یادگیری با کمک آزمایش است. استفاده از ابزارآزمایشگاههای علمی معتبر میتواند مهارتهای تحقیق علمی ایجاد کند، درک مفهومی را بهبود بخشد و انگیزه را افزایش دهد. اگر امکان دسترسی از راه دور به تجهیزات تخصصی و سیستمهای آزمایشگاهی فراهم باشد، با یک رابط کاربری مناسب میتوان موارد درسی حرفهای را به دانشآموزان آموزش داد. این روش امروزه در بسیاری کشورها فراهم شده است.
با کمک این آزمایشگاههای از راه دور و ارائه تحقیقات علمی و ایجاد فرصتهایی برای مشاهده مستقیم کهمکمل یادگیری کتابهای درسی است، میتواند درک دانشآموزان را نسبت به مسائل عمیقتر کرد. البته در این زمینه معلمها باید ابتدا آموزش ببینند. به عنوان مثال با استفاده از تلسکوپ کیفیت بالا و از راه دور میتوان آسمان شب را در کلاسهای علوم مدرسه مشاهده کرد.
یادگیری تجسمی (Embodied)
یادگیری تجسمی در حقیقت خودآگاهی بدن در تعامل با دنیای واقعی یا شبیهسازی شده است که فرآیند یادگیری را پشتیبانی میکند. هنگام یادگیری یک فعالیت ورزشی جدید، حرکت بدنی بخش عمدهای از فرآیند یادگیری را تشکیل میدهد. دریادگیری تجسمی هدف آن است که ذهن و بدن با هم کار کنند تا بازخورد اعمال جسمی روند یادگیری را تقویت کند.
آموزش تطبیقی (Adaptive)
فراگیران دانش با یکدیگر تفاوت دارند اما بیشترمطالب آموزشی به شکلی یکسان ارائه شدهاند و این مسئله گاهی مشکلساز میشود. زیرا برخورد افراد با محتوای ارائه شده مختلف است. برخی آن را یاد میگیرند و برخی دیگر نمیتوانند. بنابراین یادگیری در سطح قابل انتظار و به اندازه مطلوب شکل نمیگیرد. آموزش تطبیقی برای این مشکل یک راه حل ارائه میدهد. بهطوری که با استفاده از دادههای مربوط به یادگیری قبلی و فعلی، یک مسیر شخصیسازی شده از محتوای آموزشی میسازد.
آموزش تطبیقی را میتوان روش صحیح یادگیری نامید. این روش یادگیری، زمان شروع محتوای تازه و مرور محتوای قبلی را توصیه میکند. همچنین در این شیوه ابزار مختلفی برای نظارت بر پیشرفت افراد وجود دارد.
دادههایی مانند مدتزمانی که صرف مطالعه میشود و یا نمرات ارزیابی میتوانند مبنایی برای راهنمایی جوینده دانش باشند تا میزان یادگیری مطالب را بسنجد. این شیوه یادگیری را میتوان در کلاسهایی که سرعت مطالعه در آنها کنترل میشود به کار برد.
در نهایتشاید نتوان گفت بهترین روش یادگیری کدام است، اما با مطالعه در زمینه بهروزترین روشهای آموزشی و تکنیکهای یادگیری و با توجه به نیاز مشخصی که وجود دارد، میتوان روش صحیح یادگیری که برآوردهکننده همان نیازهاست را شناخت و از آن بهره برد.