شما صبح خود را چگونه آغاز میکنید؟
در هفته چقدر کتاب میخوانید؟
قبل از ورود به محل کار یا رسیدن به دانشگاه، چندکار مفید انجام میدهید؟
اینها همه سوالاتی هستند که پاسخ آنها جز با نوشتن یک برنامۀروزانه میسر نیست!
همۀ ما شنیدهایم که تمامی افراد موفق، زودتر از افراد معمول از خواب بیدار میشوند. جنیفر کوهن، متخصص افزایش بهرهوری نیروی کار، میگوید: "صبح، باید بهترین دوست شما شود." ، مهم نیست که شما آن را دوست دارید یا نه، اما استفاده هوشمندانه از اولین ساعات روز، میتواند کلید موفقیت در سبک زندگی سالم باشد.
تا اینجا، به اهمیت سحرخیزی، برنامهریزی و تاثیر آن بر روی موفقیت پی بردیم، ولی چالشی که برای همه ما وجود دارد، برنامهریزی کردن نیست؛ بلکه عمل و پایبندی به برنامۀ روزانه است. در همین راستا، قبل از نوشتن یک برنامۀ روزانه، باید با اصول برنامهریزی آشنا شویم تا برنامهای که مینویسیم نزدیک به واقعیت و عملی باشد.
اصل اول) تعیین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت
اولین و مهمترین گام، هدفگذاری است، شما اگر ندانید قرار است به کدام سمت حرکت کنید هرگز به مقصد نخواهید رسید و هدف نداشتن باعث هدر رفتن انرژی شما و در نتیجه سردرگمی میشود. پس در قدم اول لیستی از تمامی اهدف خود را آماده میکنیم : 1- خرید ماشین 2- یاد گرفتن گیتار 3- یادگیری مهارت کار با فتوشاپ 4-شرکت در کنکور ارشد 5- کاهش وزن به میزان پنج کیلوگرم
حالا که اهداف خود را نوشتیم، باید آنها را به دو دستهکوتاه مدت و بلند مدت تعیین کنیم. دانستن تفاوت بین اهداف بلندمدت و کوتاه مدت میتواند در مسیر رسیدن به هدف و موفقیت به ما کمک کند. در حقیقت، در این مرحله، تعیین میکنیم که هرکدام از این اهداف برای محقق شدن، به چه مدت زمانی نیاز دارند.
برای مثال: خرید ماشین جز اهداف بلندمدت است و نیاز به تلاش چندساله دارد، در نتیجه نباید خرید ماشین در 5 ماه را به عنوان هدف در نظر بگیرید، چنین هدف بلند مدتی، دور از دسترس و تحقق نیافتنی است. پس چه باید کرد؟ یکی از کارآمدترین کارها تبدیل اهداف بلند مدت به اهداف کوتاه مدت روزانه، هفتگی و ماهانه است. مثلا بگویید ماهانهn تومان پسانداز میکنم. در نتیجه با هربار پسانداز ماهانه ، حس خوبی پیدا خواهید کرد و برای ادامه دادن مصممتر خواهید شد.
اصل دوم) بررسی وضعیت فعلی
فراموش نکنیم که تا وضعیت موجود را به درستی نشناسیم و تعریف نکنیم، نمیتوانیم برنامه ریزی انجام دهیم. برای مثال فردی را تصور کنید که تمایل دارد وزنش تا 1 ماه آینده به 60 کیلوگرم برسد، این در حالی است که وزن کنونی او 80 کیلوگرم است و در بهترین حالت و به شرط رعایت اصول تغذیه این فرد، تا 1 ماه به 72 کیلوگرم خواهید رسید. این فرد به علت عدم ارزیابی مناسب نسبت به شرایط کنونی، هرگز به هدف خود نخواهد رسید و صرفا فهرست آرزوهای خود را نوشته است.
اصل سوم) اولویتبندی اهداف
منظور از اولویتبندی، این است که مشخص کنید کدام هدفها برایتان مهمتر و سرنوشتسازتر هستند و کدامها در ردههای بعدی اهمیت قرار میگیرند. اولویتها، مختص هر فرد هستند و بسته به بازه سنی و موقعیت زندگی، از شخصی به شخص دیگر متفاوتاند. این که بتوانید هدفی را برای خود تشخیص دهید که رسیدن به آن بهتر و کم زحمتتر باشد و از طرفی مسیر را برای بسياري از اهداف سایرین هموار کند نوعی اولویت بندی در هدف گذاری است.
به عنوان مثال، برای یک کارآفرین، پیشرفت کسب و کار و ثبت شرکت، برای یک دانشجو یادگیری یک مهارت و وارد شدن به بازار کار و برای یک دانشآموز قبولی در کنکور اولویت دارد.
یکی از راهکارهای مناسب برای تعیین اولویتها،اولویتبندی اهداف بر اساس زمانبندی است. این همان اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ماست. برای آنکه کمی دقیقتر بتوانیم مشخص کنیم هریک از اهداف ما در کدام دسته قرار میگیرند، میتوانیم این سوال را از خودمان بپرسیم:
با رسیدن به کدامیک از اهداف راه برای رسیدن به تعداد زیادی از دیگر اهداف هموار میشود؟
مثلا من اگر بخواهم تا دوسال آینده مقدار معینی پول داشته باشم تا سال آینده باید چقدر پول داشته باشم که دو سال دیگر به هدف خودم برسم؟ و در ادامه به ترتیب ۶ ماه دیگر، ۳ ماه دیگر، ۱ ماه دیگر، هفته دیگر و نهایتا همین فردا باید چقدر پول داشته باشم؟ پس انداز این پول، خود نوعی هدف محسوب میشود و به مراتب بیشتر از خود هدف پول اهمیت دارد.
اصل چهارم) مکتوب کردن برنامهریزی
اساسا، مکتوب کردن فهرست برنامههای روزانه همراه با زمان انجام دادن هر کدام و تیک زدن کنار هر کدام از کارها، بعد از به انجام رساندن آن، چنان لذتی دارد که هر کسی را پایبند میکند تا هر روز، قدم به قدم به برنامهاش عمل کرده و یک تیک بزرگ کنار هر کدام از وظایفش بزند. البته این فهرست برنامهها میتواند هفتگی، ماهانه و سالانه هم باشد.
اصل پنجم) رقابت با خود
یکی از اصول مهم در برنامهریزی این است که در مسیر موفقیت خودتان را با خود مقایسه کنید این کار باعث میشود تا شما بر روند پیشرفت خود نظارت داشتهباشید و ببینید آیا مطابق با انتظاراتتان پیش رفتهاید یا خیر؟ از مقایسه کردن خود با دیگران پرهیز کنید. چون تمامی افراد شرایط روحی، جسمی، محیطی و ... متفاوتی دارند و مقایسه فقط زمانی درست است که تمامی شرایط فرد مقابل مشابه شرایط شما باشد؛ در غیر این صورت این مقایسه جز ناامیدی و کاهش انگیزه برای شما سودی نخواهد داشت.
اصل ششم) تعیین پاداش و جریمه
اگر میخواهید حس مسئولیتپذیری را در خودتان تقویت کنید و به برنامۀ خود متعهد بمانید، حتما به ازای عملکرد صحیح و غلط، پاداش و جریمه تعیین کنید. بخاطر داشتهباشید پاداش نیازی نیست خیلی پیچیده و فراتر از انتظار باشد. برای مثال اگر مطابق برنامه پیش رفتهاید، برای خود کتاب بخرید یا خود را به یک رستوران خوب دعوت کنید ولی اگر مطابق برنامه عمل نکردید خود را از تماشای یک برنامۀ تلویزیونی محبوب، محروم کنید.
اصل هفتم) تعیین روز خالی
ما انسان هستیم نه آدم آهنی و ربات.ممکن است دچار بیماری شویم، روز دیگر احتمال دارد یک حادثه از پیشتعییننشده در محیط کار روی دهد و هزاران مورد دیگر. قرار نیست برای همیشه، تمامی برنامهریزیهایمان را سر موقع و به بهترین نحو به انجام برسانیم. برای همین همیشه در برنامه، یک روز را خالی در نظر بگیرید تا اگر کارها مطابق برنامه پیش رفت، از آن روز برای استراحت استفاده کنید ولی اگر از کاری عقب مانده بودید، از آن روز برای جبران استفاده کنید، این امر باعث میشود تا هیچگاه از برنامههای خود عقب نیفتید و تمام تلاش خود را بکنید تا آن روز برای استراحت و تفریح خالی بماند.
سخن پایانی
فراموش نکنید که مهمترین اصل در برنامهریزی، رعایت تعادل است و هدف از نوشتن برنامه، افزایش انگیزه در راه رسیدن به هدف است نه دلسردی و احساس شکست. پس در تمام برنامههای خود، همیشه وقتی را به استراحت و تفریح اختصاص دهید؛ این امر نه تنها شما را از کارها عقب نمیاندازد، بلکه باعث افزایش نیرو و تازه شدن روح شما میشود.