نگاهی نو به یادگیری
داستان شروع یک تغییر
4 تا مشروطی دیگه زیاد بود...
داستان لینوم از اونجایی شروع شد که یه سری از بچههای دبیرستان علامهحلی چند ترمی بود که وارد دانشگاه شده بودن ولی همه چی با تصور اونها فرق میکرد. دلشون میخواست چیزهای جدیدی رو تجربه کنن ولی در واقعیت همش فقط درس خوندن، اونم به همون شیوۀ سنتی و خستهکنندۀ دبیرستان بود. همین شد که هر کدومشون درگیر یه چیزی شد، یکی رفت سراغ کار کردن و پول درآوردن، یکی دیگه درگیر فعالیتهای فرهنگی و سیاسی شد، بقیشون هم دنبال سفر و کافه و تفریح بودن. اگه فک کردین اینا دیگه از هم جدا شدن اشتباه کردین، آخر ترم که رسید همشون دوباره یه مشکل یکسان داشتن، «این همه درسی که مونده رو چجوری بخونیم؟» چهارتا دانشجو مونده بودن با کوهی از کتاب و جزوه که باید توی دو هفته جمع میشد! کاری که منطقا غیرممکن بود. یعنی اگه کل فرجهها رو از صبح تا شب درس میخوندن هم، تموم کردن اون همه درس شدنی نبود. البته الان که دیگه دارن فارغالتحصیل میشن این رو میدونن، اون موقع هر 4 نفرشون مشروط شدن تا بهشون ثابت بشه که داستان از چه قراره.
باید یه راهحلی باشه...
این بچهها که از قضا دانشجوی بهترین دانشگاههای کشور هم بودن تو آخر همون ترم تمام فکر و ذکرشون این شده بود که چجوری بتونن برای ترمای بعدی یه راهحلی پیدا کنن. هر کسی دغدغههاش رو گفت که خلاصشون رو میشه تو این چندتا مورد دید: بازده کلاسهای درسی دانشگاه چقدره؟ برای گذروندن یک درس با نمرۀ خوب باید چقدر مطالعه کرد؟ اصلا بهترین روش برای یاد گرفتن چیه؟ اگه کسی چند جلسه کلاس رو غیبت کرده و دیگه درس رو نمیفهمه تکلیفش چیه؟ خلاصه دنبال یه روشی بودن که سرعت و بازدهی درسخوندن رو افزایش میده. بعد از کلی گشتن و زیر و رو کردن مقالهها با میکرولرنینگ آشنا شدن. میشه گفت اولین جرقۀ لینوم همونجا خورد. بعد از اون روز بچهها در مورد این روش خوندن و تحقیق کردن. روی کاغذ همهچی به نظر درست میومد و فقط باید تست میشد. پس تصمیم گرفتن تو هفتههای آخر ترم تحصیلی یه سری کلاسهای حضوری توی دانشگاه امیرکبیر برگزار کنن و با شبیهسازی همین متد میکرولرنینگ یه سری از درسا رو توی مدت زمان کم به بچهها آموزش بدن. این کلاسها با استقبال بینظیر بچههای امیرکبیر روبرو شد و بدون اینکه تبلیغی هم انجام بدن، کمکم حتی از دانشگاههای دیگه هم توی این کارگاهها شرکت میکردن. بازخوردهای فوقالعاده باعث شد که دانشجوها تصمیم بگیرن کاری کنن تا دسترسی به این آموزشها راحتتر و بدون محدودیت باشن. اینجا بود که امیر، اقبال، نیما و محمدرضا اولین آجر تنها پلتفرم آموزشی میکرولرنینگ در ایران رو قرار بدن و بعد شرکتهای تریگآپ و داوین هم توی مسیر رسیدن به این هدف بهشون ملحق شدن. لینوم قصد داره که فرهنگ آموزش باکیفیت در مدت زمان کم و بازدهی بالا رو ایجاد کنه و بتونه اون رو در سراسر ایران به همۀ دانشجوها ارائه بده، چون میخوایم دانشجوهای توانمندی داشته باشیم که آسیبهای ناشی از استرس تحصیلی رو تحمل نکردن. پ.ن: لطفا یه نگاه به عکس بالای صفحه بندازین، اینا همونایی هستن که پشت صفحۀ رنگارنگی که الان روبروی شماست دارن با عشق و علاقه تلاش میکنن تا لینوم بتونه هر ثانیه به هدفی که داره نزدیکتر بشه، بودنشون دلگرمیه...